مردی شورش میکند که به او سفیانی گفته میشود (عثمان بن عنبسه از تبار ابوسفیان و از نسل یزید بن معاویه) در وادی یابس (تنگه بیآب و علف) که در محدودة شامات (درة دمشق) میباشد نمایان میگردد. او سمبل و نمونه آن دسته از حکام و فرمانروایان کشورهای اسلامی است که در عین انحرافاتشان با حق سرف ستیز دارند که بعد از وی چنین کسانی دیده نخواهند شد و پس از او نسل چنین سردمدارانی منقرض خواهد شد. زمان خروج و شورش او ـ طبق روایات معتبره ـ 1 در ماه رجب است و احتمالاً در دهه آخر و روز جمعه باشد که میان ظهور حضرت در مکه مکرمه و شورش سفیانی تنها شش ماه فاصله است.
امام صادق(ع) میفرمایند:
سفیانی از نشانههای حتمی است و [ آغاز ] شورش او در ماه رجب خواهد بود. بر نواحی و شهرهای پنجگانه، نه ماه حکومت میکند و [ حکومتش ] حتی یک روز هم بیش از 9 ماه طول نخواهد کشید. 2
امام باقر(ع) میفرمایند:
سفیانی و قائم(ع) هر دو در یک سال [ نمایان میشوند ] هستند. 3
در حدیث فرمودند:
خارج شدن سفیانی و یمنی و سید خراسانی در یک سال و یک ماه و یک روز است. به همان ترتیب که دانههای تسبیح به دنبال هم میآیند، آنها هم پشت سر هم و بلافاصله نمایان میشوند. 4
در این حدیث هم چنین بیان کردند:
علیبنابیطالب(ع) به من فرمودند: درگیری دو سپاه در شام با یکی از آیات الهی است
از ایشان پرسیدند: چه آیهای، یا امیرالمؤمنین؟
فرمودند: لرزشی شدید در شام به وجود میآید (شاید اشاره به زمین لرزههای مورد بحثمان باشد) و بیش از صد هزار نفر کشته میشوند که این جریان را خداوند مایة رحمت و آرامش مؤمنین و عذاب کافران قرار میدهد.
وقتی چنین شد به سوارانی بنگرید که مرکبهای (یابو) سیاه و سفید و گوش و دم بریده و پرچمهای زرد دارند.
هر که را از مغرب تا شام که در مسیرشان باشد میکشند. این جریان در زمان بیتابی و اندوه شدید و مرگ سرخ رخ میدهد پس از آن منتظر فرو رفتن قریه و روستایی در دمشق باشید که به آن مرمرسا 5 گفته میشود، و سپس پسر هند جگرخوار از وادی یابس (دره بیآب و علف) شورش میکند تا اینکه بر منبر دمشق قرار بگیرد. وقتی چنین شد منتظر خروج و قیام مهدی(ع) باشید. 6
که این حدیث آغاز حرکت سفیانی را به خوبی ترسیم میکند.
شاید بهترین تحلیل و بیان از فعالیتهای سفیانی و مصیبتها و سختیهایی که جامعه اسلامی را بدان مبتلا میکند سیدجلیلالقدر علامه سید محمد صادق صدر داشته باشد که صحبتهای ایشان را با اندکی دخل و تصرف در اینجا میآوریم:
دمشق (شام) در آن زمان میدان جنگهای داخلی و تنازعات مسلحانه میان گروههای سهگانه (تحت فرمان ابقع، اصهب و سفیانی… که مانند مرکز ثقل نیروهای سیاسی و نظامی میشود) خواهد شد. هر سه از صراط مستقیم حق منحرف گشتهاند و هر کدام تاج و تخت و حکومت را برای خود میطلبند ـ روایات تفکرات و عقاید آنها را برای ما به روشنی بیان کردهاند ـ ابقع و سپاهیانش با سفیانی میجنگند که منجر به پیروزی سفیانی و کشته شدن ابقع و یارانش میشود.
در جنگ سفیانی با اصهب هم چنین اتفاقی تکرار میشود. و فاتح نهایی جنگها سفیانی است. این اتفاقات مصداق بارز این آیه است که:
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَیْنِهِمْ فَوَیْلٌ لِّلَّذِینَ کَفَرُوا مِن مَّشْهَدِ یَوْمٍ عَظِیمٍ 7?
احزاب با هم بر سر آنچه در میانشان بود اختلاف کردند پس وای بر آنها [ از آنچه ] در قیامت [ بر سر آنها خواهد آمد ] .
مقر فرماندهی سفیانی در زمان حکومتش شام خواهد بود و اهالی آنجا از او پیروی خواهند کرد (به جز تعداد کمی) سفیانی در این زمان بر مناطق پنجگانة دمشق، حمص، فلسطین و اردن و قنسرین حکومت میکند.
وقتی که تا این حد مسیر را برای خود هموار میبیند به عراق هم طمع میکند و به این فکر میافتد که سپاهی را به آنجا گسیل دارد. لذا با سپاهی که حداقل هشتاد هزار نفر نیرو دارد و خود فرماندهی آن را برعهده گرفته به آنجا میرود. در میان راه با سپاهی که فرمانروای عراق برای دفع و مقابله با آنها گسیل داشته مواجه میشود. این دو سپاه با هم در منطقة قرقیسیا (واقع در سوریه و در نزدیکی عراق) مشغول پیکار میشوند. ترکها [ روسها ] و رومیان [ اروپاییان و آمریکاییها ] هم به آتش جنگ دامن زده و خود هم در آن شرکت میکنند. جنگ طولانی و شدیدی واقع میشود و حدود 100000 نفر از ستمکاران و جباران در آن کشته میشوند که مقصود از ستمکاران آن دسته از گنهپیشگان منحرفی است که در آن زمان هلاک میگردند. به این جهت منطقه از شر عمده این سپاهیان که ممکن بود پس از ظهور حضرت مهدی(ع) در مقابل او جبهه بگیرند خلاص میشود.
در این کشت و کشتار بزرگ هم سفیانی پیروز میشود و وارد عراق میگردد. در آنجا در «ارضالجزیره» (بینالنهرین عراق) به ناچار با یمنی روبرو میشود که بر او هم فایق آمده و آنچه را که سپاهیان یمنی طی جنگهای خود در منطقه به دست آورده بودند تصاحب میکند؛ سپس راهی کوفه شده و در آنجا دست به کشتار و اعدام و اسیر کردن مردم میزند. یاوران و یاریگران خاندان حضرت محمد(ص) را به همراه یکی از منسوبین به اهل بیت(ع) شهید میکند. سپس جارچی او در کوفه ندا میدهد که هر کس سر یکی از شیعیان علی(ع) را بیاورد هزار درهم (مژدگانی) میگیرد. لذا همسایه به همسایهاش به این بهانه که در اسلام هم مذهب نیستند حمله کرده و میگوید: «این هم از آنهاست. گردنش را میزند و سر او را به حکومت سفیانی تحویل داده و از آنها هزار درهم میگیرد.»
جنبشهای ضعیف و سرپیچیهای کوچکی که در کوفه توسط اهالی آن رخ میدهد نمیتوانند این شهر را از سیطرة سپاه سفیانی خلاص کنند بلکه سفیانی رهبر این جنبش را مابین حیره و کوفه به شهادت میرساند و پس از آن هم خونهای زیادی بر زمین ریخته میشود.
با هموار گشتن جریان حکومت وی در عراق به لشکرکشی به ایران هم طمع کرده و راهی آنجا میشود. حوالی شیراز (باب اصطخر) در کارزار و میدان جنگی با سید خراسانی روبرو میشود.
سفیانی در عین حال به حکومت بر دیار حجاز هم طمع کرده و سپاهی را به فرماندهی خزیمه که از بنیامیه است بدانجا اعزام میکند (اکثر روایات بر اینکه خود سفیانی در این سپاه نیست تأکید میکنند). سپاه با تمام نیروها و امکاناتش به سمت مدینه حرکت میکند و این در حالی است که در این ایام حضرت مهدی(ع) در آغازین روزهای ظهور خویش در مکه به سر میبرند و پیگیر اخبار سفیانی هستند. سفیانی سپاهی مجهز را به سمت مکه گسیل میدارد تا به قتل و کشتار بیرحمانه آن حضرت و سپاهیانشان اقدام کنند. آنگونه که از سیاق روایات برمیآید این سپاه همان سپاهی است که سه روز به غارت و کشتار مردم مدینه و تخریب مسجدالنبی(ص) مشغول بوده است.
از آنجا که مکه حرم امن الهی است و کسی که در آنجا ساکن شده است نباید بر جان خویش خوفناک باشد و با توجه به این که حضرت مهدی(ع) رهبری است که برای روز موعود و هدایت بشریت و جهانیان ذخیره شده، ضرورت و مصلحت هر دو اقتضا میکند که این سپاه از بین رفته و قضای الهی بر آنها جاری گردد. با معجزهای الهی بیابان این سپاه را میبلعد و جز دو نفر اثری از بقیه نمیماند (این دو نفر که به بشیر و نذیر ملقب میشوند از قبیله جفهَینهاند و به همین جهت است که میگویند: «خبر یقینی را از جفهَینه بشنوید.» 8 این دو نفر مردم را از آنچه بر سر رفقا و همراهانشان آمده خبر میکنند.
علیرغم این که بنابر تقدیر الهی بخشی از سپاه سفیانی به زمین فرو میروند از آنجا که سوریه، عراق، اردن، فلسطین و منطقه وسیعی از شبه جزیره عربستان تحت سیطره سفیانی است، حکومتش در منطقه پابرجا میماند.
مدتی کوتاه پس از بلعیده شدن سپاه در بیابان حضرت مهدی(ع) حرکت میکند و او را با سپاهش به عراق بازمیگرداند. پس از آن با هم درگیر شده و حضرت بر او فایق آمده و او را به هلاکت میرساند. که این جریان در منطقه رمله اتفاق میافتد. حضرت بر تمام منطقهای که سفیانی بر آن حکومت میکرد تسلط مییابند و از این به بعد فرصت مناسبی برای پیروزی جهانی حضرت مهدی(ع) فراهم میشود. 9
در ادامه بعضی از احادیثی را که بر حرکت سفیانی تأکید دارند ـ به قدری که با توجه به منابع حدیثی برای ما مقدور است ـ بیان میکنیم.
حضرت علی(ع) فرمودند:
فرزند هند جگرخوار از وادی یابس (دره خشک وبیآب و علف) شورش میکند. مردی است که قامتش متوسط، چهرهاش زشت و کریهمنظر است، چهارشانه و درشت هیکل میباشد و در صورتش آثار آبله دیده میشود. ظاهرش یک چشم به نظر میرسد نامش عثمان و فرزند عنبسه است و از فرزندان ابیسفیان، وارد شام شده و منبر آن را تصاحب میکند. 10
امام باقر(ع) در حدیثی طولانی فرمودند:
ناچار بنی فلان حکومت را به دست خواهند گرفت و پس از آن دچار اختلافات شده و حکومتشان از هم میپاشد و پراکنده میشوند تا اینکه سید خراسانی از مشرق و سفیانی از مغرب خروج میکنند و هر کدام از منطقة خود به سمت کوفه مانند اسبان مسابقه میشتابند تا اینکه بنیفلان به دست آنها هلاک میشوند و از آنها حتی یک نفر باقی نخواهد ماند. 11
جابر جعفی از آن حضرت طی حدیث طولانی دیگری نقل میکند که فرمودند:
«…. و منادی که از آسمان ندا میدهد 12و صدایی از ناحیه دمشق حکایت از پیروزی میکند [ سر و صداها خبر از اجتماعات و برخوردهایی است که در دمشق رخ میدهد و بیانیههایی که پس از این جریانات صادر میشود [ قریهای در شام به نام جابیه محو و ناپدید میشود 13? بخشی از سمت راست مسجد دمشق فرو میریزد (مسجد اموی) و شورشیان مرتد از منطقه ترکها خروج میکنند و فتنة شام هم به دنبال آن میآید. سر و کله برادران ترکها هم پیدا شده و در جزیره فرود میآیند و شورشیان و از دین برگشتگان رومی میآیند تا اینکه در رمله مستقر میشوند. جابر! در آن سال درگیریهای زیادی در مغرب زمین رخ خواهد داد. ابتدای مغرب زمین که شام است به فرمان سه پرچم [ سپاه ] اصهب و ابقع و سفیانی با هم درگیر میشوند. که سفیانی با ابقع روبرو شده و با هم میجنگند و نهایتاً سفیانی او و لشکریانش را میکشد. سپس اصهب را هم به هلاکت میرساند. [ سفیانی ] در این زمان تمام همش لشکرکشی به عراق میشود که سپاهیانش در قرقیسیا درگیر شده و [در این جنگ] 100000 نفر از جباران و ستمکاران هلاک میشوند. سفیانی لشکری هفتاد هزار نفری را به سمت کوفه گسیل میدارد و آنها هم به قتل و کشتار و اسیر کردن مردم کوفه میپردازند در این زمان که اینها به چنین اعمالی مشغولند پرچمهایی از سوی خراسان نمایان میشود که منازل را به سرعت پشت سر میگذارند و در میان آنها عدهای از یاوران حضرت مهدی(ع) وجود دارند. یکی از اهالی کوفه به همراه جمعیتی ضعیف قیام میکند که فرمانده لشکر سفیانی، او را در بین حیره و کوفه شهید میکند. سفیانی جمعیتی را به سوی مدینه اعزام میکند و حضرت مهدی(ع) [ به جهت خلاصی از شر آنها ] به سمت مکه هجرت میکند. خبر خروج ایشان به فرمانده سپاه سفیانی میرسد او هم عدهای را به دنبال ایشان میفرستد که نمیتوانند به آنها دست یابند تا اینکه حضرت همانند موسی بن عمران بیمناک وارد مکه میشود.»
حضرت در ادامه فرمودند:
«پس از استقرار فرمانده سپاه سفیانی در بیداء (صحرا) ندایی از آسمان میآید که: ای صحرا این قوم را در کام خود فرو بر! دشت هم آنها را میبلعد به جز سه نفر که چهره ایشان به پشتشان برگشته نجات پیدا نمیکنند آنها از قبیلة کلب هستند و در مورد آنها این آیه نازل شده که:
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ أُوتُواْ الْکِتَابَ آمِنُواْ بِمَا نَزَّلْنَا مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَکُم مِّن قَبْلِ أَن نَّطْمِسَ وُجُوهًا فَنَرُدَّهَا عَلَى أَدْبَارِهَا 14?
ای کسانی که به شما کتاب داده شده در عین حال که آنچه را که در میان شماست تصدیق میکنید به چیزی که آن را نازل کردیم ایمان بیاورید قبل از آنکه چهرههایی را محو کرده و آنها را به پشت برگردانیم. 15»
امام صادق(ع) فرمودند:
«وقتی سفیانی بر مناطق پنجگانه مسلط شد، نه ماه بشمرید که به زعم هشام آن مناطق پنجگانه دمشق، فلسطین، اردن، حمص و حلب هستند. 16»
امیرالمؤمنین (ع) فرمودند:
«…. سفیانی خروج میکند و به اندازه مدت حمل یک زن یعنی نه ماه حکومت میکند. از شام قیام میکند و اهل شام به جز عدة کمی از ساکنان آنجا که اهل حقند بقیه مطیع او میشوند با سپاهی درنده و خونآشام به مدینه میآید تا اینکه به صحرای مدینه میرسد و خداوند آنها را در آن فرو میبرد. و این است معنای این آیه که:
وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّکَانٍ قَرِیبٍ17 .
در هنگام بیچارگی اگر آنها را ببینی بدون هیچ وقفهایازمکاننزدیکیدچار [ عذاب ] میشوند. 18»
و امام صادق(ع) فرمودند:
«گویی سفیانی و یاران او را میبینم که بساطش را در محلههای شما در کوفه پهن کرده و منادی او ندا میدهد که هر کس سر شیعه علی را بیاورد هزار درهم میگیرد. (به دنبال این حرف) همسایه به همسایهاش حمله میکند و میگوید این از آنهاست و گردنش را میزند و هزار درهم میگیرد. و فرمانروایی بر شما در آن روز تنها از آن زنازادگان است. گویی من به صاحب برقع (روبند) مینگرم. »
-راوی پرسید: صاحب برقع کیست؟ فرمودند:
«مردی که خودتان خواهید گفت او روبند زده است به سمت شما میآید، شما را میشناسد و شما او را نخواهید شناخت از تکتک شما عیبجویی خواهد کرد؛ چرا که او زنازادهای بیش نیست. 19»
پس از تبیین جنبش سفیانی با کمک روایات شریفه و با توجه به کثرت اشاره و مطالب راجع به آن و اینکه بعضی از آیات قرآن کریم در مورد این جریان است تأکید میشود که: سفیانی واضحترین، محکمترین و قابل اعتمادترین نشانه در روایات است که نیرویش تا پیش از شنیدن شدن ندای آسمانی و فرو رفتن در بیابان کم نمیشود و همانطور که در آینده نزدیک خواهیم دید برخی دیگر از نشانهها مختص به اوست خصوصاً بلعیده شدن در زمین که مخصوص سپاهیان اوست. 20
قول به حتمی بودن سفیانی در میان نشانهها مستدل و مورد قبول همه است. شکی نیست که نمایان شدن سفیانی به بروز خسف و بلعیده شدن توسط زمین میانجامد که روایات صحیحه را اگر به روایات خسف و سفیانی ضمیمه کنیم تواتر مطلب را میرساند به علاوه که بروز سفیانی نمایان شدن اصهب و ابقع و جریان قرقیسیا را به دنبال خواهد داشت و همینطور فتنة شام و فتنههای دیار عراق و حتی بخشی از حوادث مربوط به یمنی و سید خراسانی و دیگر نشانهها هم با سفیانی در ارتباط است و از اینروست که تأکید میکنیم که سفیانی از علایم حتمی است که البته خداوند عالم واقعی به اشیا و حوادث است.
در پایان میتوان حدیثی را که شیخ طوسی در امالی و شیخ صدوق در معانیالاخبار آوردهاند ذکر کرد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمودند:
« ما و خاندان ابوسفیان دو خانوادهایم که به خاطر خدا دشمن هم شدیم. ما میگفتیم خداوند راست میگوید و آنها میگفتند: دروغ میگوید، ابوسفیان با پیامبر(ص) جنگید، معاویة بن ابی سفیان با علی(ع)، یزید بن معاویه با حسین بن علی(ع) و سفیانی هم با قائم(عج) میجنگد. »21
منبع : وبسایت بقیه الله